بقراط روان درماني علمي - تجربي را ازپيش خبر داده بود. اين روش از اواسط قرن هيجده بطور مستمر در دنياي غرب مورداستفاده قرار داشته است. آنتوان مسمر نخستين کسي بود که روش درماني خود را استفادهعلمي ازخوابمصنوعي حيوانناميد. با آن که نظريههاي او بياعتبار قلمداد شدند، روان درمانيعلمي - تجربي به شکلهيپنوتيزمادامه يافت و بعد به لطف نبوغ فرويد از شهرتي همگاني برخوردار گرديد. در دهههاياخير روان درماني علمي - تجربي با استفاده از نظريههاي پاولف و اسکنير و نظريههايشناختي بيش از پيش گسترش يافته است.
انسان-وبه تبع او اثر هنري-موجوديت نمي يابد،مگر انكه قالب وروحي داشته باشد قالب و روح دو وجه منفك ياهمراه و تركيبي نيستند ،بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون ديگري موجوديت و معنا نمي يابد نه هر فالبي محمل هر روحي است و نه هر روحي تاب نشستن برهر قالبي رادارد اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابند و رشد مي كنند و مرتبت وجودي مي يابند
در هنر معماري ، اثر و روح حاكم بر جايجاي آن از يكديگر منفك نيستند و نمي توانند كه باشند نمي توان فضايي را تخيل نمود ؛بدون انكه صورت و شمايلي برايش قائل گشت و به همين منوال نمي توان صورت و شمايلي تصور نمود و مصالح ان را در نظر نداشت روح فراخ در همنشيني با قالب تنگ ،همچون انيسش خرد وحقير مي گردد يا قالب شكسته بر مي دارد قالي فراخ نيز ذيل روح خرد شده ، ويران مي شود اين دو تنها با رشد متناسب و همپاي يكديگر ،كاراو زيبنده مي گردند