اين جمله كه انسان وجود دارد ، جواب به اين سوال نيست كه آيا انسان هست يا نيست، بلكه جواب به اين سوال است كه ماهيت انسان چيست ، بنابراين وجود داشتن به لفظ ديگر همان در موقعيت بودن ( etre en situation ) است ، يعني رابطه مشخص متقابلي با جهان و با ديگر موجودات ذيشعور برقرار كردن .
« هايدگر »
آدمي بي آنكه بخواهد و يا آگاه از زادن خويش باشد ، پا به عرصه وجود مي گذارد و از لحظه تولد من اجتماعيش شكل مي گيرد ، به اعتبار سارتر،هيچكس نمي تواند در جهان نباشد ، از آنروكه به جهان آمده است،پناه بردن به گرمخانه درون يا دور افتاده ترين خلوتها باز هم بودن در جهان است ، يعني آدمي ناگزير از بودن است ، اما سارتر علت نهايي چرا بودن ، انسان را هماند فلاسفه ماترياليسم كه چرا بودن ماده را مسكوت مي گذارند ، مسكوت مي گذارد ، چنانچه ايده آلستيهادر اين نقطه به بن بست مي رسند .
زماني كه كودكي بتواند بدون توقع و انتظار از ديگران كاري را آغاز كند و بكوشد تا آن را به اتمام برساند، ميگوييم «اعتماد به نفس» دارد. كودك از همان ابتدا كه شروع به شناخت خود و محيط پيرامونش ميكند،به قدرت و توانايي خود براي تسلط بر محيط و اطرافيانش آگاه مي شود. يكي از عوامل موثر در رشد اعتماد به نفس كودكان و نوجوانان،والدين و اعضاي خانواده هستند. اگر كودك در خانوادهيي سرشار از صميميت ،محبت و مهرباني رشد يابد ميتواند ويژگيهاي شخصيتي خود را بشناسد و با اطمينان به تواناييهاي خود يا مشكلات و مسائل گوناگون روبرو شود و از طرفي ميتواند با رفتارهاي نامطلوب ومنفي خود،برخوردي واقعبينانه داشته باشد و در صدد رفع و تغيير آنها برآيد. از آنجايي كه اعتماد به نفس صفتي ارثي نيست،اگر كودك ضمن انجام فعاليتهاي مختلف مدام دچار محدوديت شود و نتواند تجارب جديد و مفيدي در زندگي كسب كند،ترسو ،كمرو و خجول بار ميآيد و قدرت تصميمگيري هم در او رشد نخواهديافت. نتايج تحقيقات محققان نشان ميدهد كه اغلب پدران و مادران نسبت به پرورش فرزندان پسر و دختر خود ديد يكساني ندارند